دخترم 15 سالشه پنجه در پنجه ام انداخت و هولم داد می خواست باهام درگیری فیزیکی بشه و تا حدودی شد و چنان جیغ هایی سرم کشید این بار سومشه نابه هنجار شده دستاشو تیغ تیغی کرده وقیح لباس می پوشه دعوای ما هم همش سر برادرشه اون که سیزده ساله اس و خیلی نرمال و آرومه و پسری باهوش از هر لحاظ آماج کتک کاری های دخترم می شه تمام دستهاشو با ناخن های بلندش چنگ زده و خونین کرده به خاطر چی ؟
مثلا به خاطر تلوزیون اون می خواد ورزشی نگاه کنه و دخترم منحصرن همه چی رو برای خودش می خواد هیچ گونه گذشتی در حق بقیه نداره می ترسم یا خودشو بکشه یا فرار کنه وحشی شده بارها تهدید به خودکشی و فرار از خونه کرده من و همسرم بدترین اشتباه ممکن مون این بود که جلوی این بچه ها با هم مشاجره می کردیم ای کاش هرگز این کار رو نمی کردیم می رفتیم توی یه پارکی داد و بیداد می کردیم و مردم دورمون جمع می شدند آبرومون می رفت آسیب ش کمتر بود تا این وضعی که پیش اومده اگه به گذشته برگردم هرگز مقابل بچه ها دعوا راه نمی اندازم
مقصر هر دو بودیم ولی مقصر اصلی منه مادرم اللان نمی دونم چه کمکی از دوستان بر میاد .....همه ی امیدم رو از دست دادم نگران وضعیت روحی آینده ی دخترم هستم ای کاش با پسر خوبی لااقل ازدواج کنه که بتونه در آینده این اخلاق های ناراحت کننده رو تحمل کنه اگه گیر یکی مثه خودش بیفته فاجعه می شه ظاهر قشنگی داره ولی با اخلاقش همه رو رم می رده خدا آخر و عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کنه هر چی می کشم حق امه تاوان بی طاقتی ها و بی تدبیری هامه....